کی روش دیگر به ایران برنمیگردد. آیا این گزاره جای بحث چندانی دارد؟ با نگاهی منطقی به موضوع پاسخ باید منفی باشد اما اگر از زاویه احساسی به داستان نگاه کنیم شرایط کمی پیچیده میشود. فوتبال ایران در کمتر از یک دهه اخیر با یک نام عجین شده بود؛ کارلوس کی روش. پیرمرد پرتغالی که دوبار با تیم ملی به جام جهانی رفت و دوبار هم در جام ملتهای آسیا حاضر شد دیگر با فوتبال ایران کاری ندارد. این را خودش در پیامی که هفته گذشته ارسال کرده بود به همه فهماند؛ اما ظاهر در داخل کشور هنوز عدهای مشغول تسویهحساب با کی روش بوده و حالا که او دست از سر ما برداشته ما او را رها نمیکنیم. همانگونه در دوران حضورش بروی نیمکت تیم ملی هم همان افراد شمشیر را از رو برایش بسته بودند و البته کی روش هم همیشه توپخانهاش آماده آتش بود؛ اما نمونه اخیر از بده بستانهای رایج با سرمربی سابق تیم ملی به پستی بازمیگردد که محمدحسین کنعانی زادگان زیر پیام کی روش گذاشت. این بازیکن که در مراحل دوم و سوم مقدماتی جام جهانی در 17 مسابقه از 18 دیدار ممکن به میدان رفته بود، با تغییرات روی نیمکت ایران و جدایی دراگان اسکوچیچ، جایی در تفکرات کی روش نداشت. درواقع از زمانی که اسکوچیچ هدایت تیم ملی را برعهده گرفت، شجاع خلیل زاده و حسین کنعانی زادگان در 11 دیدار مراحل مقدماتی جام جهانی و در کنار هم برای تیم ملی به میدان رفته بودند اما با انتخاب کی روش بهعنوان سرمربی ایران، آنها به نیمکت تبعیدشده و سهم 2 مدافع ثابت تیم اسکوچیچ در جام جهانی فقط 45 دقیقه حضور کنعانی در نیمه دوم جدال با انگلیس بود. عدم حضور این 2 مدافع باتجربه در جام جهانی، باعث دلخوری و عصبانیت آنها از پیرمرد پرتغالی شد. پس از انتشار پست اینستاگرامی کی روش، کنعانی زادگان کامنتی را زیر پست او منتشر کرد و نوشت: «تو به ایران خیانت کردی، نه به من و شجاع.» حال این پرسش مطرح میشود که آیا چنین صحبتهایی در شرایطی که پیرمرد پرتغالی برای همیشه از فوتبال ایران رفته است محلی از اعراب دارد؟ آیا تاختن به یک مربی بزرگ که بدون اشتباه هم نبوده و نخواهد بود کمکی به فوتبال ایران خواهد کرد؟ برای پاسخ به چنین پرسشی باید ابتدا عملکرد او در مدت هشتساله حضور بروی نیمکت تیم ملی را مورد ارزیابی قرارداد و سپس به قضاوت نشست. زمانی که تیم ملی نیاز به تزریق فکر تازه و به عبارت بهتر خون تازهای داشت و کی روش از عهده انجام این ماموریت دشوار برآمد. او فوتبال شلخته ایران را سروسامان داد و از غیرممکنها ممکن ساخت. تیمی که تا یکقدمی حذف از جام جهانی پیش رفته بود با معجزه کی روش راهی برزیل شد و البته نهادسازی این مرد پرتغالی هم را نباید از یاد برد که هرگز فراموش نخواهد شد. البته کی روش هم خالی از اشتباه نبود و در پارهای موارد کارهایی انجام داد که از چنین شخصیتی بعید بود. بااینوجود و همه خوب و بدهای او باید پذیرفت او در مقطعی سکان هدایت تیم ملی را بر عهده داشته و دیگر آن دوران به پایان رسیده؛ همین.
کی روش که اینهمه بحث ندارد
کی روش دیگر به ایران برنمیگردد. آیا این گزاره جای بحث چندانی دارد؟ با نگاهی منطقی به موضوع پاسخ باید منفی باشد اما اگر از زاویه احساسی به داستان نگاه کنیم شرایط کمی پیچیده میشود.
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران